بهترم
سلام بچه ها! ممنونم که به یادم هستین و حالمُ پرسیدین عزیزای دلم. گلوم خوب خوب شده ولی دو تا دندون عقل بی شعور امونمُ بریده. بعد نمیدونم چرا اینقدر تنبلی میکنمُ نمیرم تکلیفشونُ معلوم کنم!! راستش از دردش میترسم اون شب که اینقدر درد میکرد که به گریه افتاده بودم. محمد یه ژلوفن داد خوردم خوب شد. راستی دیشب رفتیم چهارراه میدون بار و یکم خرت و پرت خریدیم (توپ برای استخر توپ کوروش,از این جارو بلندا و خاک انداز سرش, سطل برای توالت,پلاستیک زباله کیلویی و...) بعدشم با آقا یحیی و خانومش رفتیم پارک ملت جای بازی بچه ها. خانومش خیلی دختر خوبیه و من خیـــلی دوسش دارم. برای شام طفلی زحمت کشیده بود پیراشکی درست کرده بودُ چای و شیرینی و اینا هم آورده بود...
نویسنده :
مامانی
9:55