عکســـ ( کوروشکم بزرگ شده ( 16 ماهه شدی قلب من )
سلام مهربونا! خوبین؟ منم خوبم و هنوز نرفتم دندونای عقلمُ بکشم, البته دیشب یه ماده بی حسی خریدیم که روی لثه میزنم و دردُ آروم میکنه.
محبت های کوروشی به بچه مردم در پارک
خونه مامان اعظم تولد عمو احمد منُ عشقم
نحوه سرسره بازی قند عسل
تولد عمو احمد ما سه نفر
ی
( 5شنبه مامان شیرین پلو درست کردن و ساعت 8 و نیم صبح محمد ما رو گذاشت خونه انسی و طیب خانوم ( مادر شوهرش ) آخه اسباب کشی دارن و نمیدونم چرا تموم نمیشه! آقا یاسر بنده خدا این وسط اینقدر لاغر شده خدا خودش کمکشون کنه و همه کارا رو به آسون ترین وجه درست کنه. بعد اون روز دندونم خیلی درد میکرد و کوروشم به شدت برون روی داشت و هیــــــــــچی ام نمیخورد. اعصاب برام نمونده بود. ممنونم ازت سمانه جون که کوروشُ برام نگه داشتی تا من یکم استراحت کنم. طرفای عصر بود که تاکسی گرفتیم و رفتیم خونه لیلا خانوم. عجب بارونی شدیدی میبارید. بعد از اونجا محمد اومد دنبالمون و برای کوروش یه داداشی خریدیم. اینم عکسش
خونه خواهر گلم حاضر شدیم بریم خونه لیلا خانوم دختر داییم
ایشون هلو خان هستن. خاله قربونت بره قلدر خانــــــــــــــ
کوروش منتظر بابا جونش بیاد دنبالش ( جلوی خونه دختر داییم )
این دو تا جقله خونه مردم میخواستن خراب کاری کنن! کوروش که کلا عاشق تی و جارو برقی و این جور چیزاست!! اونجام کلیدش روی دسته بخار شوی گیر کرده بود
یگانه خانوم که دیگه واقعا برای خودش خانومی شده
کوروش در باغ وحش ( جمعه 7 اردیبهشت )
من دارم به آهو خوشگله تخمه میدم
عشقولانه های دایی-خواهر زاده
همه وجودم در حال خوردن کورن فلکس کاکائویی
خ
اولین آب خوردن مستقل جیگر طلا ( کلا کوروش عاشق استقلالِ ) دوست داره همه کارُ خودش انجام بده.
ل
محمد جان, دایی رئوف و عشقولی مامان ( این همسر ما با داداشمون مثل دو تا رفیق فابریک میمونن! هر جا میخوایم بریم محمد فرتی زنگ میزنه به رئوف میگه بیا با هم بریم)
قربونت برم خوشتیپ خواهرررررررررر