کوروش کوروش ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

با تو بودن خوب است...

یک روز خوب ۴ تیر ۹۸ کنار حمیدرضا و کوروش

خونه تکونی, مهمونی معلما, کوروش راهپیما O_o ( امروز 22 بهمن )

1391/11/23 0:36
نویسنده : مامانی
461 بازدید
اشتراک گذاری

اول سلام به همه عزیزای دلم که هی اومدین اینجا و دیدین خبری نیست! جمعه خونمون مهمونی

معلماست و من هم برای اون روز و هم برای عید کلی کار دارم. آخه من یه اخلاقی دارم که نمیتونم یه

دفعه همه کارارو با هم انجام بدم واسه همین خورد خورد و هر روز یه سری از کارامُ کردم. و همچنان

ادامه داره ها!! کارایی که تا حالا انجام شده:

پرده هال شسته شده وصل شده! دو تا صندلی برای میز ناهار خوری خریدیم ( قبلیا خیلی خراب شده

بود ) روکش اون دو تا رو عوض کردیم برای توی آَشپزخونه, قسمت گلامون توی آَشپزخونه مرتب و تمیز

شده, اتاق کوروش تقریبا مرتب و تمیزِ! ( البته چند وقت پیش محمد یه 30 تا جعبه بذر آورد گذاشت کنار

اتاق کوروش و گفتم نمی خواد برای مهمونی ببریشون چون جایی براشون نداشت منم نخواستم اذیت

شه! خوب زیاد ویوی  قشنگی نداره  ولی عیب نداره ) بعد دیگه آشپزخونه تقریبا تمیزه! دیروز فرش

آَشپزخونه + یه فرش کوچولو که مال تو سالن بودُ بردیم خونه مامانم شستیمش به کمک داداش رئوفم.

دیگه به همه اینا کارای روزانه و پخت و پز و رسیدگی به کورووشم اضافه کنین. خیلی سرم شلوغ بود.

 

چند روز پیشا  رفتم خونه مامانم دیدم انسی یه شلوار خیلی خوشگل و خوش دوخت که طرح قشنگی ام

داشت از مزون سر کوچه مامان اینا خریده ( حراج 40 درصد زده بود ) قیمت اصلیش 110 تومن بود

ولی با حراج شده بود 57 تومن. دیگه شب بعد از برگشتن از مراسم سالگرد بابای مهشید جون ( ناظم

مدرسه ) 18 بهمن منم رفتم یه بیعانه دادم به آقاهه و فرداش رفتم یکی از همون شلوار با سایز کوچیک

تر گرفتم. خیلی تن پوشش قشنگه! اینم عکسش!

بعد دیگه جمعه موهای کوروشُ دوباره اصلاح کردم. ایندفعه خیلی قشنگ شد. جوری که مامانم اینا میگفتن کجا بردیش اصلاح؟ 

راستی دیروزم با انسی رفتیم رنگ خریدیم برای اولین بار در عمرم موهامُ رنگ کردم. اونم  عسلی خیلی

خوشرنگ! خودم که خیلی راضی ام. دست خواهر مهربونم درد نکنه! حس میکنم خیلی بهم میاد.شایدم باز توهم خود داف پنداری زدم.نیشخند

یه خبر دیگه اینکه انسی جونم دارن خونشونُ عوض میکنن! یه خونه دو طبقه خریدن که طبقه بالا

خودشون بشینن و طبقه پایین مادر شوهر مهربونش. خیلی ام خونه بزرگه ( 180 متر ) البته قدیمی سازِ

و گویا به یه سری تعمیرات نیاز داره ولی خوب خونه بزرگ خیلی خــــــــــوبه! خونه فعلیشون کوچیک بود و دست و پاشون تنگ بود. خواهر گلم خوشحالم براتبغلماچ امیدوارم شیرین ترین روزای عمرت در این خونه منتظر تو و خانواده دوست داشتنیت باشه! ماچ

 

کوروش این روزا همش در حال راه. پیماییِ! نه از اون راه.پیماییا ها!نیشخند از وقتی بیدار میشه یه بند داره راه میره تا وقتی بخوابه! قربون پاهات برم که خسته نمیشن!بغل

 

3 شنبه همین هفته ( 24 بهمن ) سالگرد فوت مادر بزرگ و پدر بزرگ مهربونمِ! خیلی دلم براشون تنگ

شده! خیلی پدر بزرگم خوب بود. مادر بزرگم خیلی فهمیده بود. یادشون بخیر! کاش میشد فهمید الان در چه حالین! کاش میشد باهاشون دیداری تازه کرد.افسوس ( پدر بزرگم 24 بهمن سال 86 و مادر بزرگم 22

بهمن سال 88 از دنیا رفتن! هر کی دوست داره براشون یه فاتحه بخونه, ممنونم.)

 

راستی 1* کی راه*پیما*یی رفته؟  خــــــــــــدا شفاش بده!!!

راستی 2* چند روز پیشا رفته بودیم الماس شرق! گفتیم کالسکه کوروشُ از عقب ماشین برداریم که

راحت باشیم. عاقایی که شوما باژین, نبود که نبود. بله درست حدس زدین دزدیده شده!!!اونم از صندق

عقبی که قفل بوده!! وضعیت خیلی گل و بلبلیه! به به!گریهسبز

یه احساساتی تو دلم قلمبه شده!! 

خواهر خوبم! نمیدونی چقدر خواهرانه هامونُ دوست دارم. حتی کل کل کردنامونُ!  حتی وقتی از دستم

حرص میخوری یا من از دست تو بازم عاشقتم! قلمبه جونم خیلی خوبه که ما همُ داریم. خیلی خوبه که

میتونم به عنوان یک خواهر بهت تکیه کنم و مطمئن باشم هیچ وقتِ هیچ وقت پشتمُ خالی نمیکنی!

ممنونم که نگرانمی و همینی که هستمُ دوس داری! مرسی مهربونم.قلب

همسری نوشت: محمد جون! درستِ که خیلی حرصم میدی!نیشخند ولی خیلی ام مهربونی! ممنونم که

خوبی! هستی و پشت منُ کوروش به تو گرمِ! ممنونم که با گذشتی! با محبتی! قلب بزرگی داری و هر

 کی بهت بدی کنه زود فراموش میکنی! امیدوارم همیشه سلامت باشی. منُ کوروش دوست داریم

بابایی.قلب

اینم چند تا عکس! باز دوربینم خونه مامان جا موند, این عکسارَم ریخته بودم تو لبتاپ وگرنه الان عکسی

نداشتم.آخ

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

سمانه
22 بهمن 91 22:13
سلام زهره جون خیلی قشنگ می نویسی خیلی دوست دارم کوروشو ببوس راستی بهت غبطه می خورم دوست دارم اخلاق تورو داشته باشم نمی دونم چرا؟


نه بابا خیلی معمولی نوشتم که! تو همیشه به من لطف داری! خودت به این خوبی! این چه حرفیه؟
انسی جونی
23 بهمن 91 0:08
سلام خواهر جون.
1. صندلی هاتون خیلی قشنگهمبارکه.
2. از خواهرنوشتت ممنون. و دقیقا منم همین طور خیلی دوست دارم و واقعا حس میکنم نیمی از وجودمی و حالا که بعضی وقتا حمیدرضا منو میبره به 4 سالگیام و تصاویری که از تو تو ذهنم مونده.
3.تو خونه ی جدیدمون با اغوش باز منتظرتون هستم تا با هم غلط بزنیم


انسی تو اینجایی؟ چه باحال!!!

فاطمه و فائزه (زويشا)
23 بهمن 91 3:49
@...............@..........@............@@@@@..........@ @@..........@@......@.....@......@..........@......@....@ @.@........@.@....@.........@....@..........@....@........@ @..@......@..@....@@@@@......@@@@@....@@@@@ @...@....@...@....@.........@................@....@.........@ @....@..@....@....@.........@................@....@.........@ @.....@@.....@....@.........@................@....@.........@ @......@.......@....@.........@................@....@.........@
فاطمه و فائزه (زويشا)
23 بهمن 91 3:52
سلام كه دوباره برگشتي....
راستي يكت شايد بر بخوره ها!!!!!!!!!!!
البته ما كه نرفتيم....ولي بعدا به داداشي سر بزن....
براي منزل جديد انسي جون اينا و دايي جونم هم خوشحالم و تبريك ميگم....
از خونه تكوني هم خسته نباشي....خدا قوت
كوروشي تو هم تا ميتوني بدو و شاد باش....


مرسی عزیزای دلم. عزیزم میخوام بر بخوره! میخوام به آدمای کوته فکری که هنوز نمیبینن این همه فقرُ, این همه بدبختی رو, این همه دزدی رو, و از همه بدتر نادیده گرفتن همه اینا توسط اونی که هممون میدونیم کیه رو! بذار بربخوره! نادونی تا کی؟ بزرگی میگه: بیسوادان قرن 21 کسانی نیستند که نمیتونن بخونن و بنویسن بلکه کسانی هستند که نمیتونن دانسته های غلط خودشونُ دور بریزن! وبلاگ داداشی اومدم چقدم خوب مینویسین براش خواهرای گل
شهرزاد
23 بهمن 91 7:48
سلام زهر جونی خوبی؟خسته نباشی کدبانوی من!شلوارتم مبارک خوچگله منم رفتم یه شلوار مشکی خریدم میگفت 65 تومن چونه زدیم داد 50!!!!موندم چقد از رو یه شوار میخورن؟؟؟؟منم که ماشاشلله قدم رعنامگه شلوار گیر میاد همه کوتاه این مغازه هم همش مال آدمای چاقالو بود و بلند رفتم تو مغاز میگم من حوصله اتاق پرو ندارم خیر امواتت سایزمو بده 20بار نرم بیام سایز 58 میده!!!!میگم آقا چاقیم اما نه انقد خانومی که شما باشی من از سایز 58 تا 42 دونه دونه شلوارارو تنم کردم!خوبه گفتم حوصله پرو ندارما58گشاد بود نمیکرد 50 بیاره 56میاورد بعد 54 بعد 52.... خولاصه موهامو کندمموهاتم مبارک منم موهامو رنگ کردم 5شنبه کرم-استخوونی بهم میاد حالا بعد عمل عکس میذارم تو فیس بوق.خدا رفتگانتونم بیامرزه براشون فاتحه خوندم.جونم برات بگه که دارم به ترتیب پستت میام پایین خواهر خیلی خوبی من همه چیزم خواهرم کشتی میگیریم باهم اما عاشقشم خیلی هوامو داره بامرامه.دستچ بچکنه اونی که کالکسه ی کوروشو برد دزده کصافط.راستی من امروز دارم میرم مماخمو عمل کنم ساعت 2 وقت دارم شاید چند روز نیام پیشت میدونم دوریم سخته اما طاقت بیار گلمبرامم دعا کن کج و کوله درنیاد.با تچکر
بانو شهرزاد


خل وضی بوده این داداشمون که شلوار میفروخته ها!! بهه به شهرزادمون خوشگل هست خوشگلتر بشه دیگه با اون هیکل جیگر! ایشالا دماغت خوشگل میشه! موهاتم دوست دارم ببینم. لوس نشی خیلی وقت بخوای استراحت کنیا! پیش من باید زود زود بیای
تینا
23 بهمن 91 12:26
آخیی عزیزم.جقد خوبه که خواهر داری.قدر همو بدونین.من خواهر ندارم اما همیشه در حسرت خواهرم.کوروش نازنینم ببوس


واقعا خواهر نعمتِ! خودم خواهرت میشم ملوس خانوم
mamane Ali
24 بهمن 91 0:34
سلام عسیسم
من با خواهرام خیلی میگیم میخندیم ولی خیلی وقتا اشکمو در میارن و تا فیهاخالدونمو میسوزونن


خونه ی نو انسی جون اینا و موهای رنگ کرده و شلوار خوشجیل و دزدیده شدن کالسکه و اصلاح موهای جدید و خونه تکونی و اینا همش با همدیگه مبارک باشه


تبریک گفتنات عرض و طولش تو حلقم
آخ آخ فیها خالدونُ خوب اومدی
مـــــــــــــــــــــلی
24 بهمن 91 4:08
ای جونم مثله همیشه از خوندنه پستت لذت بردم


دوست دارم دوست مهربونُ نازم
قندک بانو
24 بهمن 91 14:37
به به خانوم زرنگ خوش به سعادتت که خونه تکونی کردی صندلیا مبارک
فدای این پسر خوشگلت بشم منننننن به جای من بچلونش شلوار هم مبارک


زرنگیم+ پسرم+ شلوارم همه با هم تو حلقم
شهرزاد
25 بهمن 91 11:37
من شهرزادم با دماخه گچ گرفته فقط اومدم سلام کنم.کلا کبودم خوف شدم عکس میندازم الان که حسابی داغونم


قربون خودتُ دماغ گچ گرفتت شهرزاد جون!! سلام به روی ماهت و دماغ گوگولی مگولیت عزیزم. فک کنم الان باید کاملا استراحت کنی نه؟ فدات شم مواظب خودت باش! چه کنم که با داشتن دماغی کوچولو و بس جمع و جور نمیتونم درکت کنم الان


تکتم
26 بهمن 91 0:24
زهره جون آدرس ااون بوتیک کجاست؟ تو وب خودم میگی؟ دکتر آشپزم!


حتما عزیزم اومدم
قالبهای کودکانه مادام بوفی
27 بهمن 91 7:16
سلام عزیزم
دوستداری یه قالب برای وبلاگت داشته باشی که با عکس نی نی خودت تو لحظات ناب و آتلیه و تولدش طراحی شده باشه....

میتونی به کلبه ما بیای و قالبهایی دوستا و مامانای گل بقیه نی نی ها سفارش دادن رو ببینید...
هر روز 1 قالب اضافه میشه....

جاتون خالی نباشه


منم میخوام منم میخواممممم
Windysmith
29 بهمن 91 18:12
به به به
چه كوروش نازي
چه مامان باحالي
چه عكساي قشنگي
چه شلوار ارزوني و شيكي
هم بشكنه دسته كسي كه كالسكه كوروشو برده.كصاااافط


کالسکه کوروش
مریم و علی
7 اسفند 91 19:07
منم رانی موخوام


بفرمیـــــــــــو