بالاخره صدای قلب مهربونت
سلام کوچولوی من
امروز با ملیحه خانوم ( زن عموی یگانه) رفتیم مرکز بهداشت
البته وسط راه ماشین خراب شد و بابایی طفلی اومد و درستش کرد و ما با تاکسی رفتیم اونجا
خانومی که اونجا بود اصلا اعصاب نداشت بنده خدا
همش انرزی منفی می فرستاد به مامان جونت.
خلاصه ملیحه جون که نتونست اونجا پرونده تشکیل بده.
منم خوابیدم رو تخت و صدای تالاپ تولوپ قلبتو شنیدم.چقد تند تند می زد نفس
طلایی! اون تو چی کارا می کنییییییییی؟؟؟داری بزرگ می شی؟؟؟؟ ننه فداا فداهات بشه
عجب صدایییییییییی!
دلم برات ضعف رفت.
خانومه می گفت احتمالا پسری.
چمدونمممممم
خلاصه اینکه سه شنبه ٢٥/٥/٩٠ دارم می رم دکتر هم یه چکاپی انجام بدم و هم سونوگرافی کنم ببینم دختری یا آق پسسسسسسسسسری
خاله انسی میگه اگه دختر باشی باید دعوتشون کنم فالوده بستنی.
اگه پسر باشی اون برات یه دست لباس خوشگل می گیره.
هر چی باشی عشقییییییییییییی