سلام سلام تربچههههه
سلام امید زندگی مامان و بابا
خوبی نی نی جون؟
مامان حسودیش میشه!!
آخه بقیه ی مامانای نی نی وبلاگی عکس کوچولواشون و تند تند می زارن اینجا.
منم می خوام خوب!!!
امروز یعنی ٢١.٣.٩٠ بابا جون رفت مطب دکتر پورجواد
تا برا مامان و نی نی یه وقت بگیره اما گفته بوده خانوم منشی که تا آبان وقت نداریم.
بابا هم که کم نمیاره. انقدر اصرار کرده تا خانوم منشی بد اخلاق گفته خوب باشه مامی و نی نی بیان
اینجا بین مریضا می فرستمشون برن تو.
وای مامانی دیروز رفته بودیم باغ کوچولوی بابا علی( بابای من)
اینقدر همه من و تحویل می گیرن!!
دیروز یگانه خانوم حسودیش شده بود!
به من می گفت تو همش ناز می کنی به مامان ملی می گی این و می خوای اونو می خوای!!
بعدشم که من یکم سر به سرش گذاشتم رفت و باباشو بیدار کرد و بابا یاسر یگانه خانوم من و مثلا دعوا کرد.
چی بگم از دست تو مادر جانننننن!!
دو سه روزیه که حال مامی رو حسابی جا میاری!! د
همش حال تهوع همش سر درد! خوشحال بودم ویاری در کار نیست ولی انگار تازه شروع شده!
خدا بابا رو برامون حفظ کنه!
همش مواظب من و توه!
سرمم درد می گیره زیاد!
از قدیم گفتن دیگه!! هر که طاووس خواهد جور هندستان کشد!!
بله دیگه رسیدن به لبخند زیبای تو صبر می خواد خوشگل من
قربونت برم کوووووووووشولوی فینگیلی مادرررر!!!!
راستی یه نگرانی که مامان این روزا داره اینه که خیلی چاق تشریف دارن!!
البته همه بهم می گن زیاد دیده نمی شه ولی خود آدم که می فهمه چقدر زیاده وزنش!!
هر چند بعد از به دنیا اومدن تو حسابی لاغر می کنم!!تا مثل این خانومه بشم!
بهت قول می دم!
قد ١٧٠cm
وزن: 86kg
استغفرللللللللللللللللللللللللللللللله
راستی مامان کوچولوت مرداد می شه 24 ساله!
بابا هم اسفند می شه 29 ساله!