آره عزیزم منم همینطور بودم. اگه پستای اول بعد از زایمانمو بخونی متوجه میشی. یه موجود کوچولوی شیرین وارد زندگیت شده اما همزما با ورودش زندگی نرمال گذشته رو مختل کرده! من که الان کم کم دارم یاد میگیرم چکار کنم که به همه کارام برسم. نگران نباش تو هم بزودی روال دستت میاد. البته فکر کنم شما زودتر از من یاد بگیری! چون حموم اولشو خودتون انجام دادین! داشتم شاخ درمیاوردم! من تازه الان تونستم ببرم عسلو حموم! اونم با چه استرسی و از سر ناچاری!
عزیزم منم خوشحال میشم ببینمت. یاد روزای دانشگاه بخیر