بدون عنوان
سلام نبات مامان, حال و احوالت که خوبه نه؟
من فدای اون کله ی فسقلیت بشم پسره بلا!
با کله میری تو معدم چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟قلقلی من!
دیروز روز خوبی بود. با بابا رفتیم مطب دکتر و بعد از دو ساعت انتظار رفتم تو مطب.
فشارم خوب بود. و کلا ١١ کیلو وزن اضافه کردم.الان دقیقا شکل این کفشدوزکه شدم !
دیروز از خانوم دکتر خواستم تاریخ دقیق زایمان و برام تعیین کنه و اونم ١٢ دی رو تعیین کرد. یعنی روز تولد
دایی کوچیکت! روز کریسمس و روز اول سال ٢٠١٢. دکتر گفت همه چیز کوروش جون خوبه و طبق
آخرین سونو که تو هفته ی ٣٢ انجام داده بودم وزنت ٢ کیلو و ٦٠ گرم بود. و دکتر گفت تپلی می شه
ایشالا.
یعنی ٤٤ روز دیگه تو بغلمی؟؟؟ ای خدا باورم نمی شه دارم واقعا مامان می شم!!!!!!!
بعد از دکتر با بابایی رفتیم حرم و خوش گذشت و برگشتنا تو پارکینگ حرم چشمم خورد به یه عمو باقالی
فروش گرد و قلمبه و دلم هوس کرد. ( اینم عکس من و بابایی
در حال خوردن باقالی در ماشین)
٤ شنبه سرویس چوبت آمادست ٤.٩.٩٠ و پنج شنبه یه خانومی میاد کمکم کنه برا تمیز کردن خونه و در
و دیوارا و به امید خدا چیدن وسایلت و از شنبه شروع کنیم.
( حتما خانومای حامله این تیپی هستن!!!! حتماااااااااااااااااااااااااااااا)
عجب روزگاریه!!! من هر کار می کنم نمی تونم عکس بذارم تو وبلاگ!!!
چند تا از مامانای گل راهنماییم کردن ولی بازم نشد که نشد.