تکواندو, سلام
سلام عزیزان دلم. وای چقدر دلتنگم برای شماها و اینجا!! مامان سجاد مهربون و دوست داشتنی من! مامان آتنای دسته گل, خاله مریم گلم مامان عسل, مامی کوروش و خیلیای دیگه چقدر دلتنگتونم. هنوز اینترنت منتقل نشده! ولی گمون کنم همین روزا بیادش دیگه. الان خونه مامانم. این مدت اتفاق زیاد افتاده. اولیش دزدیده شدن گوشی موبایلم که هدیه تولدم بود. بعدیش کوتاه کردن موهای کوروشِ! اینقدر خوشگلُ تو دل برو شده که نگو! ولی با دزدیده شدن گوشیم دوباره بی دوربین شدم به همین دلیل بازم عکس ندارم. و این که دوباره تکواندو رو شروع کردم. 9 سال پیش بود که به خاطر کنکور تکواندو رو کنار گذاشتم اونم زمانی که فقط 2 ماه مونده بود به گرفتن دان 1. الان دوباره دارم همه حرکات و فرمها رو تمرین میکنم تا انشالله به زودی برم برای آزمون مشکی! دیگه اینکه کلاس ر.ق.ص عربی هم میرم. البته هنوز اولشِ ولی به خاطرش خیلی خوشحالم. چند وقته هی پول گم می کنم. واقعا نمی دونم علتش چیه!! دیشب 70 تومن داشتم که به احتمال خیلی قوی توی کیفم گذاشتم. بعدش هر چی گشتم نبود که نبود!!! امروز 50 تومن دیگه از محمد گرفتم بازم یادم نمیاد کجا گذاشتمش!! تموم زندگی رو زیرُ رو کردم پیدا نشد که نشد خیلی دلم میخواد بفهمم پولِ چی شده!!!
کوروش این روزا عاشق ماشین بازیه. یه ماشین مدل داره همش داره با همون بازی میکنه. دایی, بابا, دد, جی جی, ماما میگه و تازگیا به آب میگه داب. همه اعضای بدنشُ میشناسه و نشونشون میده. این اواخر یه روز بردمش مهد نزدیک خونمون. البته فقط برای 3 ساعت. مربیش میگفت اولش گریه کرده ولی بعدش آروم شده و شروع کرده به بازی. از فردا ساعتی میبرمش مهد چون میخوام برم کلاس ر.ق.ص. الانم از کلاس تکواندو برگشتم. همه بدنم درد میکنه.