کوروش کوروش ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

با تو بودن خوب است...

یک روز خوب ۴ تیر ۹۸ کنار حمیدرضا و کوروش

این چند روز با کوروشُ حمیدرضا

1392/3/11 15:09
نویسنده : مامانی
697 بازدید
اشتراک گذاری

چهارشنبه انسی و یگانه به همراه مهشید و ویونا و جهان جون ( اهالی مدرسه ) رفتن موجهای آبی. منم قبول کردم حمیدرضا پیشم باشه. از شب قبلش رفتیم خونه انسی و شام مهمون مادر شوهر گلش بودیم به صرف ماهی خوشمزه ساعت 12 شب هم با زکیه جون و انسی و آقا یاسر و بچه ها رفتیم دور میدون برق یه مغاره ای بود لباس بچه هاش عالی با قیمت فوق العاده. منم دو سه تا نی  شرت و به تاپ شلوارک برای کوروش و یه تی شرت زرد برای خودم خریدمم بعدشم رفتیم فالوده خوردیم و برگشتیم خونه. قرار بود انسی اینا بیان خونه ما بخوابن و از اونجا برن موجهای آبی ولی طیبه جون گفتن اینجا بمونید محیط برای بچه داری بزرگتره! صبح سمانه جونم اومد اونجا و همش حمید پیشش بود و فقط گاهی برای شیر خوردن میومد پیش من. ممنونم ازت سمانه جون که همیشه به همه کمک میکنی عزیزم. عصر محمد اومد دنبالمون و حمیدرضا رو هم برداشتیم و رفتیم خونه مامان اعظم. همه عاشق این دو تا فسقلی ان اینقدر که رابطشون با هم جالب و دیدنیه! خلاصه من فکر میکردم انسی اینا ساعت 9برسن خونشون برای همین حمیدرضا رو با خودمون اوردم نگو انسی خانوم دلش طاقت نیاورده بودُ زود برگشته بود و دیده بود جا تره و بچش نیستنیشخند

خلاصه زنگ زدم بهش و قرار شد شب بیان خونه ما به صرف جیگرخوشمزه محمد من و بچه ها رو گذاشت خونه و خودش رفت کار داشت. منم پیاز داغ درست کردمُ سیب زمینی پوست گرفتمُ به بچه ها رسیدگی کردم و یه دوش گرفتم تا انسی و یگانه خسته و کوفته رسیدن. شب خونمون بودن و صبح 5 شنبه رفتیم خونه مامانم. ساعت 8 شب 5شنبه کوروشُ یگانه و من رفتیم پاندا. جالب بود که استادمونم با خانومش و نوه اش اومده بودن. ّ( مریم دکتر حمید صالح پور اینقدر لاغر شده بووووووووووددتعجب) بعدشم اومدیم خونه مامان آش سبزواری خیلی خوشمزه خوردیمُ برگشتیم خونمون. دیروز که جمعه بود محمد ناهار درست کرد. به ته چین گوشت خیلی خوشمزه. بلد نبود ها! ولی از خودش درمیاره و خیلی ام خوشمزه میشه اتفاقا ولی واقعا خوشمزه و خوشگل شده بود. شایدم چون من بهش اعتماد به نفس میدم آشپزیش خوب شدهنیشخندعینک هیــــــــــ روزگار!! اوشین جلوی من باید شاگردی کنه اینقدر که ار خود گذشته ام من!!خنثیافسوسنیشخند بعدشم که مناظرات کا...ندی..دا های بسیار بسیار اصلح رو دبدبم و بسی لذت بردیم.آخ

بعدش با آقا یحیی و خانومش قرار گذاشتیم بریم پارک شامم من درست کردم و چایی و پفک و تخمه و اینا. همین دیگه. الان محمد زنگ زد میگه گوشی galexy s3 میخوای یا اینکه دو تا لبتاپا رو درست کنیم؟ منم گفتم خوب لبتاپ بهتره! من قبلا یه نوت بوک سفید کوچولوی acer داشتم که باطریش خراب شد. این لبتاپم که به سلامتی مستحضر هستید دیگه!!ابرو

 عکسها در ادامه مطلب

کوروش در انتظار نوبت ماشینخنده

یگانه جون در حال صخره نوردیتشویق

این تی شرتمه

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

اتنا مامان نگین
12 خرداد 92 11:08
سلام جیگر من چطور مطوری ؟چقد خوب که بهتون خوش گذشته.راستی چرا تو نرفتی موج ابی؟؟؟ماشالله کوروش گلی ایشالله خاله همیشه سلامت وخندون باشی .زهره جون عاشقتماااااااااااااااااااخصوصی


سلام عسل خانوم من دیگه گفتم بچه ها رو نگه دارم. یه دفعه هم من میرم ایشالا دل به دل راه داره خانوم
مریم مامان عسل
13 خرداد 92 0:11
سلام عزیزممممممممم
قربون خانوم فداکار که خودش موج آبی نمیره، بچه خواهرشو نگه میداره!
جددددیییییی؟ چطور اون همه چربی رو آب کرده دکتر صالح پور؟؟؟
ای جان دلم برای کلاساش تنگ شده. چقدر قشنگ درس میداد. از صحبت کردنش خوشم میومد. راستی من اولین بار سر کلاس همین استاد تو رو دیدم دوستم. میدونستی؟؟؟
اون وقتا هنوز با هم دوست نبودیم.

عزیزمممممممم چه خاطراتی داریم من و تو با اون نوت بوک acer!
اتفاقا چند وقت پیش میخواستم سراغشو ازت بگیرم.
خوب کردی دادی تعمیر.
میگم حالا که گوشی و کامپیوتر و اینا ارزون شده ایشالا گوشی دار هم میشی دیگه بزودی.

لباساتونم خوشمله مبالکککککککک باشه.

و در آخر بسی دلتنگتونیم. بیا بریم دشت، کدوم دشت.... همون دشتی که پارک ملته، آی بله!
ارادتمند شوما: مرمر طلا و عسل بلا:


میبینی جون ما چه خانومی هستم من؟ واقعا از معدود کلاس هایی بود که عاشقشون بودم یادتِ چه عالمی داشتم با اون acer? من موافقم به خدا! بعد از ظهرا جون میده برای ددر دودور
فاطمه و فائزه ❤♫ ♥ زويشا ♥ ♫❤
13 خرداد 92 1:16
منم تيشرت گورخريييييييييييييييييي........
عاشق طرح گورخري امممممم.....و البته خود گور خر!!!!

عكساتون قشنگ بود بچه ها رو ببوس


قابل شما رو نداره!
شهرزاد
13 خرداد 92 1:20
salam.nemidonam chera depressam.faghat nazar dadam jam khali nabashe


chera depress bashi azizam? mashhadetoon ghatee shod?
فرنوش
13 خرداد 92 8:29
آفرین، پس آقا محمد آشپزیم میکنه
شوهر من که بلد نیست
من سرزمین موج های آبی نرفتم یعنی رفتیم انقدر صف بلیطش طولانی بود برگشتیم


آره آشپزیش خوبه ای بابا تو بعضی فصلا خیلی شلوغه اصلا ارزش رفتن نداره
مانی محیا
13 خرداد 92 9:06
مبارک باشه.. الان با چی این پست رو نوشتی؟؟؟


این پست رو با لبتاپ متصل به تی وی نوشتم
مانی محیا
13 خرداد 92 9:08
خوشبحال این نامزدهای انخابی... دوران نامزدی دوران خیلی خوبیه... باید قدرشو بدونن


والااااااااا
ملی
21 خرداد 92 12:05
che jaleb