آخرین پست سال 91
امسال با وجود پسرکم بهترین و زیباترین سال عمرم بود. امسال غمها و سختی های کمی داشت! شایدم زیاد بود ولی با وجود کوروش به چشم من نیومد! امسال سالی بود که من به انگیزه و عشق کوروش زندگی کردم و معنی عاشقانه بودن بی توقع رو با تمام وجودم درک کردم.
سالی بود که تونستم با نی نی کوچولوی پارسال که فقط به من نیاز داشت و ارتباط زیادی نمیتونستم
باهاش برقرار کنم, بازی کنم! باهاش حرف بزنم و اون حرفامُ بفهمه و با زبون خودش بهم جواب بده!
سالی بود که کوروش به من گفت مامان!! امسال سعی کردم از سالهای پیش خوش بین تر به زندگی
نگاه کنم. سالی که سعی کردم از همیشه مهربون تر باشم. ( نمیدونم چقدر موفق بودم ولی من دارم
سعی میکنم ) امسال برای من سال خوبی بود. سال 91 رو دوست داشتم. امیدوارم سال 92 بهتر از
امسال باشه.
امسال با خیلی از شما عزیزای دلم صمیمی تر شدم و از این بابت بی نهایت خوشحالم. شماها جای
خالی خیلی چیزا رو تو زندگی من پر کردید. بهتون وابسته ام و خیلی خیلی دوستون دارم.
از خدا میخوام امسال کفه ترازوی خوشی هاتون سنگین تر از ناراحتی ها باشه.
راستی* به پست پایین عکسهای امروز "من و مامان علی و کوچولوهامون در پروما" اضافه شد.
راســــــتی!! اینقدر به اینُ اون گفتم تو حلقت!! سر خودم اومد! همین الان کوروش خان اومد با یه قلدری
خاصی دهن منُ با انگشتش باز کرد و کنترلُ چپوند تو حلقم! ظهرم ماژیک وایت بردُ!