کوروش کوروش ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

با تو بودن خوب است...

یک روز خوب ۴ تیر ۹۸ کنار حمیدرضا و کوروش

گردش مادر-فرزندی در پروما+ مهمونی اسفند ماه معلما

1391/12/24 2:44
نویسنده : مامانی
469 بازدید
اشتراک گذاری

سه شنبه قرار بود با مریم بریم پاندا بچه ها بازی کنن! ولی دخترِیِ شوهرر ذلیل باز زد زیرش و گفت میخوایم با قوم شوشو بریم باغ پیشواز چهارشنبه سوری! منم دیدم کوروش دلش تو خونه گرفته حاضر شدیم و رفتیم پروما. اینقدر خوش گذشــــــــــت! خدا کنه به کوروشم خوش گذشته باشه. به من که وقتی کوروش هست همیشه خوش میگذره. ساعت 11 شب بود که  اومدیم خونه و بعد از صرف شام خوابیدیم.

امروز از ظهر رفتم خونه مامانم و عصر حاضر شدم محمد رسوندم خونه خانوم تجدد یکی از همکارای مهربون و گل سابقم. اینقدر با مهشید و انسی و دینا و ویونا جنگولک بازی دراوردیم و عکس گرفتیم. کوروشم که خونه مامانم بود. دلم براش یه ذره شده بود به خدا. کاش اینقدر فوضولی نمیکرد خونه مردم با خودم میاوردمش! وقتی نیست انگار قلبم نیست!گریه

بعدش  مهشید و جهان جون منُ رسوندن دانش آموز( به خونمون خیلی نزدیک تره ) و محمد اومد دنبالم برگشتیم خونه مامانم. اینقد کوروشُ ماچ مالی کردمش اینقدر فشارش دادم که دلم خُنک شد. بعدشم برگشتیم خونه. بعد دیدم مامان علی کوچولو که میدونستم دارن میان مشهد و براش پیغام گذاشته بودم که اگه دوست داری همُ ببینیم, برام نظر گذاشته بود که اگه خواستی بیا فردا حرم همو ببینیم. بی نهایت خوشحال شدم ولی برای حرم رفتن اونم تنهایی میدونم کوروش اذیت میشه و خودم از اون بدتر. حالا میخوام بهش زنگ بزنم ببینم موافقه بعد از ظهر ببریم بچه ها رو یه جا بازی کنن ما هم همو ببینیم. خیلیــــــــــــــ ذوق دارم.مژهخیال باطل

راستی 1* دیشب که از پروما برگشتیم دیدم محمد 6 الی 7 کیلو استخون دنده گوسفند گرفته.( ما اغلب میگیریم و به مدت 10-12 ساعت میجوشونیمشون که خوبــــــــــــــــــــ استخونا له بشن و خاصیتشونُ بدن به آّب! بعد با یه صافی خیلی ریز( در حد پارچه ) صافشون میکنیم و میذاریم خنک شه بعد میذاریمشون تو یخچال, روش یه لایه چربی میبنده. خودشم که مثل ژله سفت میشه. من روغن روشُ دوست ندارم بر میدارم ولی میشه با ژله ها مخلوط کرد و بسته بندی کرد و استفاده کرد. برای کوروش عالیه برای خودمونم خیلی خاصیت داره و به خوشمزه تر کردن غذا خیـــــــلی کمک میکنه! ) بعد دیشب که بشه همون پریشبنیشخند قابلمه بزرگ بزرگمُ از بالای کمد آوردم پایین و همه این استخونا رو ریختم توش. ساعت 2 نصف شب بود فک کنم. الان که برگشتیم زیرشُ خاموش کردم یعنی نزدیک به 24 ساعت اینا داشت قل قل میکرد. صاف که کردمشون استخوناشُ که پوف میکردی پودر میشد! حالا چه ربطی داشت که تعریف کردم!! هیچ ربطی هم نداشت.نیشخند 

انسی نوشت: بسته بندی که کردم نصفشُ میدم بهتبغلقلب

اینم عکسای دیروز:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

گـُ لـ ی
24 اسفند 91 8:57
کاش آقا منو هم می طلبید ..

خدا این عزیز رو حفظش کنه ..


ایشالا به زودی بیای مشهد ببینمت عزیزم
گـُ لـ ی
24 اسفند 91 10:01
11 ماه گذشت .. بعضیا دلشون شکست .. بعضیا دل شکوندن .. خیلیا عاشق شدن و خیلیا تنها .. خیلیا از بینمون رفتن .. خیلیا بینمون اومدن .. گریه کردیم و خندیدیم .. زندگی بر خلاف آرزوهامون گذشته .. 6 روز مونده؛ 6 روز از همه اون خاطره ها .. آرزو دارم نوروزی که پیش رو داری آغاز روزهایی باشد که آرزو داری ..
شقایق مامان آرشا
24 اسفند 91 13:25
وای سوپ قلم چه حالی میدههههههه


اره واقعا عالی میشه خیلیییییییییی خوشمزست
شهرزاد
24 اسفند 91 14:35
سلام زهره جونم خوبی؟زهره من نمیتونم برم فیس بوک واسه رمز اگه میشه یه آدرس وبلاگ برات خصوصی میذارم اونجا نظر بذار رمزو برام.عکسای کوروشم مث همیشه ماهه مخصوصا اون که کلشو کرده پیش ماهیا


مرچی!
منا مامان الینا
25 اسفند 91 2:50
سلام مامان کوروش عزیز
انشالا همیشه به شادی و گردش در کنار کوروش جون
این چیزی که در مورد استخوون گوسفند دنده اش نوشتی خیلی جالب بود اولین بار بود که میشندیم باید حتما اینقدر بپزه؟ خواصش مثل همون قلمه است یا فرق میکنه؟


سلام مونا جون! الینای عزیزم چطوره؟ فداش بشم من
خواصش بیشتر از قلم گاو یا گوسالست! مثل خود گوشت گوسفند که بیشتر خاصیت داره. چون طبعش برخلاف قلم گاو گرمِ و برای بچه ها مفید تره! ولی خوب باید کوچولو کوچولو استفاده بشه
نی نی توپولی
26 اسفند 91 8:17
قلمی خواهم ساخت از نی باغ بهشت

جوهر از شیشه ذات

کاغذ از صفحه دل

نور از شمع حیات

تا بنویسم همه جا: “روزگارت خوش باد”

نوروز ۹۲ پیشاپیش مبارک



به به چه زیبا