کوروش کوروش ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

با تو بودن خوب است...

یک روز خوب ۴ تیر ۹۸ کنار حمیدرضا و کوروش

سلام به امید زندگی مامان! مرد مهربونم کوروش جون ( کوروش خوبم در 14 ماهگی )

1391/12/13 9:39
نویسنده : مامانی
479 بازدید
اشتراک گذاری

این روزا اینقدر تو خوب و مهربونی که نمیتونم بگم چقدر!! همش میخوای بهم کمک کنی! سر فرشُ

میگیری میندازیش بالا زیرشُ تی میکشی!! موبایل بابا رو میبری رو سرامیکا پرت میکنی تا به 4 تیکه

مساوی تقسیم شه و بعد شروع میکنی به سر هم کردنش! حمیدرضا رو خیلیــــــــــ دوست داری! در

واقع همه بچه ها رو دوست داری و نازشون میکنی و سرتُ میذاری رو پاهاشون و با صدای نازک باهاشون

حرف میزنی! هنوز نمیتونی هدف دار مامانُ بابا بگی ولی با حرکات دست و صداهای خاصی مفهومتُ میرسونی! مامان اعظم میگن بابا هم تا 4 سالگی نمیتونسته خوب حرف بزنه ولی خدا رو شکر الان جبران میکنه!!نیشخنداسترس گویا تو هم به بابا

رفتی! اگه بفهمی با یه کاری میتونی توجه ما رو به خودت جلب کنی, در حین انجام اون کار یه لبخند

موزیانه میزنی و به ماها نگاه میکنی! فعلا دیگه چیزی یادم نمیاد. بازم اضافه میکنم.

اضافه شد: به بابا خیلی وابسته ای! در این حد که وقتی خونست اصـــــــــلا سمت من نمیای و همش

به پرو پاچش میپیچی و میخوای که بغلت کنه! ولی با من اینجوری نیستی! فقط کافیه کنارت باشم و حس

کنی پیشتم دیگه بهم کاری نداری.

اضافه شد: جلوی آشپزخونه پشتی گذاشتیم که نیای تو خطرناکه خوب! بعد تو از مبل میای بالا و از اونجا یه لبخند پیروزمندانه ای میزنی و جاشمعی های رو اُپنُ میندازی و  اون نگاه تخست میگی جلوی آشپزخونه رو بستی از یه راه دیگه اومدمنگران

از دیروز ( پنج شنبه 10.12.91 ) آبریزش بینی داری شدیـــــــد و امروز یه خورده تب و بیحالی هم بهش

اضافه شده. خودمم بینیم و گلوم خیلی کم میسوزه! هر 6 ساعتی بهت سرماخوردگی کودکان+ چند

قطره استامینافن میدم.

راستی 1* ببخشید بچه ها به خاطر دیر جواب دادن کامنتا! من فقط شبا وقتی کوروش میخوابه میتونم بیام نت! اونم در حالت خوابیده و لبتاپ رو شکمنیشخند اینقدرم خوابم میاد که نگو. بعد زورم میاد یه کلمه تایپ کنم چه برسه به کامنت گذاشتن یا پست نوشتن یا حتی جواب دادن به نظرات پر از محبتتون.  خجالت همه وبلاگا رو خوندم و خیلی خیلی بهتون وابسته ام. به مهربونی خودتون ببخشید منُ!ماچقلب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

فاطمه و فائزه ❤♫ ♥ زويشا ♥ ♫❤
12 اسفند 91 2:52
چه حموم بامزه اي رفتن!!!!!!!!! يكي يه قاش هندونه كم دارن!!!!!!!!


با نوشابه مشهدی
گلی
12 اسفند 91 12:15
خدا حفظشون کنه ..




{@
مامان اتنا
12 اسفند 91 12:26
سلام عزیزم نگران نباش همه بچه ها وقتی چششون به بابایی میفته مامانا یادشون میره مهم اینه که اغوشمون امن ترین جا براشونه.وای این عکس دوتائیشون تو حموم خیلی نازه .زنده باشن .خود جیگرتم بوس بوس کنجدی


هی روزگار!!راس میگی مهم اینه که ما محور محبتیم
انسی جونی
12 اسفند 91 20:39
وای.چه همه عکس. مامان می گه ر.غن زرد زیاد خوردیم گرم بوده بچه ها مریض شدن. حمیدم مریضه. راستی تماس دیشبت تو حلقت. گفتم یکی می خواد خبر مرگ بده لابد ساعت 1.5
چه قدر حموم بهشون خوش گذشته. دستت درد نکنه خیلی تمیز و گل منگلی شده بود


محمد خونه اعظم جون بود بهم زنگید گفت انسی اس زده گفته بیداری بزنگ! منم فک کردم الان زده بودی همون موقع زنگیدم! که با عکس العمل و صدای بسیار مهربان مستر یاسر مواجه شدم خودش گل منگلی هستــــــــــــ قربونش برم
فاطمه و فائزه ❤♫ ♥ زويشا ♥ ♫❤
13 اسفند 91 2:35
. . ¸,’ ¸,. . ¸ `-,”~-~’,¸,.¹-~-._¸,.سلام
. . . . ) . ‘”¨ . .):. .`-,;:.`,’;;‘¸,.¹¯¸¸,.-
. . .,-’ , , , , ,-‘;:.. . .`-¸;:.`,’--~’`,¯-.,¸_,
. . (. ,•¸,-~’¨|;;;::.. .. . “-,;:/,`,-~-~¬¯. . . . . . .¸,..,¸ . . . . .¸,.-~--.¸_
. . . ¨`” . . . .|;;;:::.. . .. . ¯¯`*¬~---~~¬¬”``~-,;:;;`”~--~”:;;::,-“’’``¯¨`
. . . . . . . . . \;;;::… . … , زود بيا آپمو ببين .... ¨`-,;;:;;::;;::;:;:`¬~-.¸
'``````````````/;;;:;::… ,, ..:;, :… ,, .. :;,:;,. . ., ¸ . . . .`,;;:;:::;:;:;;-~”`¨
, . . . . . . . .|;;::;:... .:; .:;;¸ . . ,, ..:;,, .. :. . ..:’ .. . . |;;::;;:;:;;”-~¬~-.,¸.-~’
. . . . . . . . . \;;::.. . `` .:;;;, . . . ,, ..:;, :… ,, .. :. . . . ,’`”~-,;;:;:;;.¸.,~--“`¨
. . . . . .¸.-~¬”`,-‘;:. . ..:;;::... .. .. . .. ... ..:;;. . . . .,’ . . . .`”*”`¯
. . . . . l’:,~-¬`;;:¸.-~¬”```”¬~--~¬, ..:;;¸-‘¨¯`\;:.. ./
. … . . |`|/`”,-‘¯ . . . . . . . . . . . . .`,.::;;\ . . . `,;:.\
. . . . . .l,/`/,.¸ . .با اين اسب بيا . . . . ).::;;\ . . . .`¸;:`,
. . . . . ./ (-.¸ ) . که زودتر برسي ..-“.:,-“’ . . . . . \;:./





یا ابرفرز! الان با این اسبِ بیام
مـــــــــــــــــــلی
13 اسفند 91 9:33
سلام زهره جونم
اومدم بهت بگم اصن یادت میاد دوستی هم داشتی که دیگه خودت عذر تقصیر کرده بودی عاشقه کوروش تو اون عکسش با اوت کت و کلاه خوشگلشم قوربونه اون حمید گلی خیلی بامزست ماشالله مخصوصا تو اون صندلیش تو حموم


ببخشید تو رو خدا! کاغذ دیواریای قهوه ای گل گلیت تو حلقم
شهرزاد
13 اسفند 91 11:05
سلام وااااااااااااااااااااای عکسای تو حموم چقد باحالناین صندلی غذاها چه کاربردای زیادی داره ما نمیدونستیم منم برم برا بچم بخرمکوروش خیلی ناز شده خوچ به حاه که روزات با این فندق میگذرهمنم بچه میخوامممممممممممم


بدو بدو بخر تا گورون نشده
مانی محیا
13 اسفند 91 12:31
به به عجب گل پسری. عزیزم کلمه رمزشه.. کلمه رو. پاک کن.





مامان اتنا
13 اسفند 91 12:48
سلام عزیزم .در جواب سوالت اومدم بگم من ساکن کرج هستم.خودم متولد تهران همسری اهواز.


خیلی مهربون و خانومی!
مریم مامان عسل
14 اسفند 91 4:09
سلامممممممممممممم
بخشید یه مدت نمیشد بیام کامنت بذارم اما همه ی پستا تو خوندم
قربونش بشم که انقدر بزرگ شده کوروشم هزار ماشالله
چقدر این حمیدرضا کوچولو بانمکه!
خدا نیگاااااااااااااااا دو تا باقلوا تو حموم!!!
این صندلی های غذا هم خوب کاربردی شدن ها زهره جون
اینجانب آمادگی خود را اعلام میکنم که یه روز از همین روزا بریم بازیکده پاندا


فدات شم برای کامنت نگذاشتن مثل همیم درکت میکنم.
واقعا چیز به درد بخوریه! پیشنهاد میکنم برای عسل حتما یکی بگیرین! خیلی خوبه! در بندن دیگه کلا!!
انسی جونی
15 اسفند 91 1:39
کجایی خواهر؟


در حال بچه داری خواهـــــر
گلی
17 اسفند 91 10:58
چرا نیستین ؟!


هستم عزیزم فقط شلوغم
وانیا باستان پور
17 اسفند 91 14:07
ما برگشتیممممم


آخ جون! اومـــــــدم