همیشه عاشقت بودم....
کوروشم! پسرک ثانیه های تنهایی مامان!
چقدر زود داری پر و بال میگیری عزیزم! این همون تو هستی که ساکت و آروم یه گوشه میخوابیدی؟ پسرک دلبند مامان! لحظه به لحظه با بودنت عشق میکنم! حتی اون لحظه هایی که میکوبی رو لبتاپ و همه چیزو به هم میریزی! حتی وقتایی که غذا رو نیم ساعت نیم ساعت تو دهنت نگه میداری! یا وقتی که یکریز نق میزنی برام. تو قلب مامانی پسرم.
کاش بدونی مامان بی تو هیچه! میخوامت بدجور! از اون خواستنایی که تا حالا کسی کسیو نخواسته. یه جور خواص! تا امروز که دقیقا 9 ماه و یه روزه ای فقط 5 ساعت ازم دور بودی! نمیتونم بدون تو جایی برم. خونه نشین شدم و افتخار میکنم به بودن با تو.
کوروشکم همه چیزم:
تازگیا ماما میگی و منو غرق شادی میکنی! پر میشم از خوشبختی! تازگیا بهم خیلی وابسته شدی! درسته سخته ولی خیلی دوست دارم این عشقی رو که با چشات بهم میدی!
وقتایی که میرم تو آشپزخونه و سینه خیز خودتو میرسونی بهم! میای زیر پاهام میخوابی! نگام میکنی! دلم میخواد درسته قورتت بدم شکلات کاکائویی من!
تازگیا میذارمت روی کابینت خودم کارامو میکنم البته همش حواسم به تواه شیرینم. امروز داشتم غذا درست میکردم شاه پسرم روی کابینت بود. دیدم داره غش غش میخنده! بلهههههه جا ریکایی رو نصفه کنده بود و همشو ریخته بود رو دستای فینگیلیش! میخواستم بخورمش درجاااااااا!!!