کوروش کوروش ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

با تو بودن خوب است...

یک روز خوب ۴ تیر ۹۸ کنار حمیدرضا و کوروش

dota ax az emshab

salam azize maman.  dara az khooneye amoo parviz up mikonam golam, va inja fonte farsi nadaran, emshab good_bye party hast, akhe daran barmigardan amrica, khob inham axhaye emshab: baba khosro va koorosh   mom nd dad        ...
12 بهمن 1390

پسرررر پسررر قند عسل...

سلام عزیزم  دیشب خاله انسی اینا اومدن اینجا . بعدشم مامان ملی و بابا علی و دایی رئوف سوپرایزمون کردن و اومدن و  شامشون رو هم اورده بودن که این کارشون ناراحتمون کرد. تو قند عسل بیدار بودی و دلبری می کرذی. خاله انسی موها و ابروهاتو با روغن بادوم چرب کرد و ساعت 11 و نیم بردت حموم البته یگانه هم اومد  تو حموم. الهی فدات شم آقااااااااا گلم که صدات در نیومد و دوست داشتی حمومو. بیرون که اومدی  انقدر خسته بودی که در حال شیر خوردن خوابت برد. ساعت خوابت تنظیم شده دیگه. شبا ساعت 12 می خوابی و فقط برای شیر بیدار می شی تا 6 بعد 2 ساعت بیداری باز می خوابی. اینم دو تا عکسی که با موبایل  بابا جون از حمومت گرفتم. ا...
6 بهمن 1390

عکسسسسسسسس

سلام  با چند تا عکس از 27 روزگی کوروش عزیزم اومدم. کوروش خیلی پسر خوبیه و همچنان من و اصلا اذیت نمی کنه ماشالاااااااااااا پیدا کنید کوروش را ؟؟ بدو برو ادامه ی مطلب... کوروش و گروهش و دو تا پسرای من و گروه ...
5 بهمن 1390

عشق...

چند روز پیش دختر کوچولوی سه ساله‌ی یکی از دوستانم که اومده بود خونه ی   ما با دیدن سوسک در آشپزخانه ما ذوق کرد و جلو رفت تا با دست کوچکش سوسک را ناز کند مامانش گفت خونه جدیدمون پر از سوسک بود وقتی این به دنیا آمد برای این که اذیت نشه هر روز رفتیم با سوسکها حرف زدیم و بازی کردیم. آوردیم   و آن‌ها را شریک کردیم در روزمرگی‌هایمان گفتیم قانون خانه را عوض کنیم طوری که سوسک دیگر باعث چندش و وحشت و ناآرامی ما نباشد   ولی من چه؟؟هنوز... ترس های کودکی ام پا برجاست ناخوابی   های من و شنیده هایی از دیو و غول   کاش بیشتر از صورت مهربان خدا   می گفتند ...
2 بهمن 1390