کوروش کوروش ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

با تو بودن خوب است...

یک روز خوب ۴ تیر ۹۸ کنار حمیدرضا و کوروش

چند تا شعر برای کودکم

1390/8/25 16:35
نویسنده : مامانی
2,534 بازدید
اشتراک گذاری

  حسنی نگو بلا بگو    

 

توی ده شلمرود
حسنی تک و تنها بود

حسنی نگو بلا بگو
تنبل تنبلا بگو

موی بلندروی سیاه
ناخن دراز واه واه واه

نه فلفلی نه قلقلی
 
نه  مرغ زردکاکلی
هیچکس باهاش رفیق نبود

تنها روی سه پایه
نشسته بود توسایه

باباش می‌گفت:
حسنی میای بریم حموم؟
نه نمیام نهنمیام

سرتو می‌خوای اصلاح کنی؟
نه نمی‌خوام نه نمی‌خوام

کره الاغ کدخدا
یورتمه می‌رفت توکوچه‌ها

الاغه چرا یورتمه می‌ری؟

دارم می‌رم بار ببرم
دیرم شدهعجله دارم

الاغ خوب و نازنین
سر در هوا سم بر زمین
یالت بلند وپرمو
دمت مثال جارو
یک  کمی به من سواری می‌دی؟

نه که نمی‌دم
چرانمی‌دی؟

واسه اینکه من تمیزم
پیش همه عزیزم

اما تو چی؟
مویبلند روی سیاه
ناخن دراز واه واه واه!

غاز پرید تو استخر
تو اردکی یا غازی؟

من غازخوش زبان
میای بریم به بازی؟

نه جانم
چرا نمیای؟

واسه اینکهمن
صبح تا غروب
میون آب کنار جو
مشغول کار شستشو

اما تو چی؟
مویبلند روی سیاه
ناخن دراز واه واه واه

در وا شد و یه جوجه
دوید و اومد تو کوچه

جیکجیک کنان
گردش زنان
اومدو اومد پیش حسنی

جوجه کوچولو
کوچولموچولو
میای با من بازی کنی؟

مادرش اومد قدقدقدا
برو خونتون تو رو بهخدا

جوجه‌ی ریزه میزه
ببین چقد تمیزه؟

اما تو چی؟
موی بلند رویسیاه
ناخن دراز واه واه واه

حسنی با چشم گریون
پا شد و اومد تومیدون:

آی فلفلی آی قلقلی
میاین با من بازی کنین؟

نه کهنمیایم
چرا نمیاین؟

فلفلی گفت:
من و داداشم و بابام و عموم
هفته‌ایدو بار می‌ریم حموم

اما تو چی؟
قلقلی گفت: نگاش کنین

موی بلند رویسیاه
ناخن دراز واه واه واه

حسنی دوید پیش باباش

حسنی میای بریمحموم؟
میام میام

سرتو می‌خوای اصلاح کنی؟
میخوام میخوام

حسنینگو یه دسته گل
 
تر و تمیز و تپل مپل

الاغ و خروس و جوجه غاز و ببعی
با فلفلی با قلقلی با مرغ زرد کاکلی
حلقه زدن دور حسن

الاغه می‌گفت:
اگه کاری نداری بریم الاغ سواری

خروسه می گفت:
قوقولی قوقو قوقولی قوقو
 هر چی میخوای فوری بگو

مرغه می‌گفت:
حسنی برو تو کوچه
بازی بکن با جوجه

غاز می‌گفت:
حسنی  بیا با همدیگه بریم شنا

توی ده شلمرود
حسنی دیگه تنها نبود

 

 

 

    خونه مادر بزرگه

 

           

خونه مادر بزرگه هزار تا  قصه داره

خونه مادر بزرگه شادی و غصه داره

خونه مادر بزرگه حرفای تازه داره

خونه مادر بزرگه گیاه و سبزه داره

 

 

 

خروس زری پیرهن پری

 

           

 

قوقولی قوقو سحرشد

سیاهی در بدر شد

فرشته ها دویدن

ستاره ها رو چیدن

خورشید خانم در اومد

با یک سبد زر اومد

تاشب نکرده حاشا

بچه ها بیاین تماشا...

 

 

  یه توپ دارم قلقلیه

                         

 

یه توپ دارم قلقلیه

سرخ و سفیدو آبیه

میزنم زمین هوا میره

نمیدونی تا کجا میره

من این توپ و نداشتم

مشقامو خوب نوشتم

بابام به من عیدی داد

یه توپ قلقلی داد   

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)