کوروش کوروش ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

با تو بودن خوب است...

یک روز خوب ۴ تیر ۹۸ کنار حمیدرضا و کوروش

مامان خجالت می کشه که دیر به دیر مینویسه برات...

1390/7/19 7:32
نویسنده : مامانی
452 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر گل من

نمی پرسم خوبی یا نه! چون از لگدات معلومه که خوبی قربونت بشم

مامانت یه اخلاق بدی که داره اینه که همه چیزو پشت گوش میندازه و این اصلا خوب نیست.

خیلی وقته برات ننوشتم اقا پسر مامانی. می بخشی منو؟

جونم برات بگه که چند روزه وارد ماه ٧ شدیم به سلامتی.

نزذیک به ٢ هفته هست که لگد زدنات مشهود تر شده و من و خوشحال می کنه.

مامان ملی داره برات کلی لباس می بافه.

دیشب با مامان ملی رفتیم پاساز پروانه و کلی کاموا گرفتیم بعدشم رفتیم پاساز فردوسی و یه گهواره ی

خوشگل یه شیشه پستونک یه بالش شیر دهی که شکل زرافست گرفتیم و برگشتیم خونه پیش بابایی.

بعدشم چون هوس آش رشته کرده بودیم هم من هم بابایی ساعت ٩ شب شروع کردم به پختن آش

رشته.

دیگه بگم برات که همه ی وسایلتو گرفتیم فقط باید اولای آذر تخت و کمدتو بیارن.

دشک تختتم به لحاف دشکی سر کوچه سفارش دادیم درست کنه.

پرده مونده و وان حموم و شامپو و صابون و این چیزای ریز میز.

مامانت کلا عجوله!

امروز سه شنبست ١٩ مهر ٩٠ و فردا باید برم آزمایشاتی که دکترم برام نوشته رو انجام بدم.

و جواب آزمایشات رو ٢٥ مهر براش ببرم.

خدا کنه مشکلی نباشه.

الان وزنم ٩٥ کیلواه!یعنی از اول بارداری ١٠ کیلو اضافه وزن که البته این روند اضافه وزن ادامه خواهد

داشت.

نگرانم که نتونم بعد از زایمان وزنم و کم کنم.

دیگه اینکه به پشت می خوابم و این باعث عذاب وجدانم می شه.

چی کار کنم خیلی سخته رو پهلو موندن!!!!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)