تبریز
دیشب تا صب خبر میخوندم و وبلاگ گردی. عکسای زلزله رو که دیدم دیگه هق هق امونم و برید. میلرزیدم.
تصمیم گرفتم کوروش و بذارم پیش یکی و برم تبریز. باید برم. قلبم داره از جا درمیاد. کاش بشه برم. شنبه
میرم دفتر هواپیمایی. خدا کنه بشه. با خانواده محمد نزدیک 1 تومن جمع کردیم. میترسیم به کسی بدیم
ببره. باید خودم برم. خدا خودت بخواه که برم. نمیتونم بی تفاوت باشم. نمیشه. بچه ها دعا کنین همه چی
جور شه برم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی