کوروش کوروش ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

با تو بودن خوب است...

یک روز خوب ۴ تیر ۹۸ کنار حمیدرضا و کوروش

تحولات کوروش جان در استانه 7 ماهگی

1391/4/7 2:50
نویسنده : مامانی
523 بازدید
اشتراک گذاری

کلافهچقد حالم گرفته شد. یه عالمه نوشته بودم و یه عالمه عکس. همش ÷ریددددددددددد.

بچه ها باید واقعا ببخشید این همه وفت ننوشتم. راستش دلم نمیاد کوروش بیدار باشه من بیام ÷ای لبتا÷. 

کوروش این روزا:

همه چزو میگیره و به سمت همه چیز خودشو ÷رت میکنه اینقد خنده داره. وقتی نشوندمش و چیزی رو میخواد بگیره سرشو به انگشتای ÷اش میرسونه. 

با روزوئکش همه خونرو میگرده و اگه جایی گیر کنه اینقد صدا در میاره تا بری نجاتش بدی!

خیلی اجتماعی و خوش خنده شده. ( ماشالا )

روزی 3 تا 4 وعده غذا میخوره و هر روز به اندازه یک قاشق سو÷ خوری کره گوسفندی هم میخوره ( البته مخلوطه با غذاش )

بابا میگه و محمد و ذوق مرگ میکنه!نیشخند

شبا با چشم بسته گریه میکنه به خاطر دندوناش. لثه ÷ایینش نازک شده همین روزاست که دو تا مروارید خوشگل دربیدا

دو روز دیگه باید بریم واکسن 6 ماهگیشو بزنیم. مامانا خیلی اذیت میشه بچه؟نگران

کوروش نوشت:

کوروشم کاش بدونی که مامان با وجود تو چقدددددددددددر خوشبخته.

وقتی صورتتو میذارم روی صورتم و فقط بوت میکنم, یا وقتایی که میچسبونمت به سینم و نوازشت میکنم و تو اروم میگیری, وقتایی که میخندی و بوسه بارونت میکنم... چقدرررر خوبه مادر تو بودن. 

کاش کلمه ای بود که وصف میکرد احساسی که به تو دارم.

بی توقع دوست دارم.

 

چند روز ÷یشا یه کیک ÷خیدم که خوشمزه بود ولی چون دفه اولم بود که تزئین میکردم و خامه ÷اشمم بد بود. اصلا خوشگل نشد:

تصوری که از کیک تزئین شدم داشتم:

کیکی که در واقع تزئین کردم:نیشخند

اینم یه کیک دیگه که فرداش درست کردم و بردم خونه بابام و واقعا خوشمزه بود خیلیییییییی:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

نرگسی
6 تیر 91 20:51



مامان آیدین
7 تیر 91 2:38
خسته نباشی عزیزم


مرسی خاله جون
نرگسی
7 تیر 91 9:08
آره یه دونه دیگه دیده بودم 138 تومن بعد دیگه این چشمو گرفت گفتم بذار بگیرم مجلسیه دیگه هر جایی که نمیپوشه و دیگه تا چند وقت میپوشه خراب هم که نمیشه .. همین 138 تومنیه ایرانیش هم بود 60 تومن .. آخه زنه میخواست از اتوبوس پیاده شه همینجوری سر کالسکرو گرفت پایین به جای اینکه به کسی بگه کمکش کنن و نمیگه که بچه ها سر میخورن میوفتن ؟ سوار شدنی هم من خودم گفتم بذار کمکتون کنم ..انقدر بچه هاش کوچولو بودن که نگو .. مرسی عزیزم چشات خوشگل میبینه ..



مایه داریه دیگه خواهررر
نرگسی
7 تیر 91 9:13
راستی خطاطیم رو دیدی ؟


بله. خیلی ام عالی بود.
مریم مامان عسل
8 تیر 91 3:34
پس عکس از کوروش کو؟؟!!!
خدا نکشتت زهره!
چقدر به اون شباهت تزئینت خندیدم!
واقعا با نمونه ای که انتخاب کرده بودی مو نمیزد!
قررررربون کوروشم که اینقد کار جدید یاد گرفته!
عسل که هنوز نمیتونه روروئکشو راه ببره!


میخوای بهت یاد بدم تزیئنشو؟ تعارف نکن بگو اگه میخوای ها!
نگارین(عروس دلشکسته)
8 تیر 91 10:00
گلم رمز رو برات خصوصی گذاشتم


ممنونم دیدمش
ملی مامان میکاییل
8 تیر 91 23:51
می گم مواظب باش قنادی ها تکت نزنن
اما مهم اندرونشه بیرونش مهم نیست


اتفاقا چند تا ÷یشنهاد داشتم که رد کردم. بچه داری وقت نمیذاره واسه ادم! میذاره؟
مامان کوروش
9 تیر 91 13:00
قالب نو مبارک
کیکت خوشگل شده عزیزم


ای خواهر دلگرمی میدی؟
دم شما گرم. راستی کیکرو از روی وب شما درست کردم همونی که واسه سالگرد ازدواجتون ÷خونده بودی!